على عليه السلام بخشى از عمر با بركت خويش را به تربيت نخبگان و فرهيختگان سياسى، اجتماعى و دينى اختصاص داد؛ بزرگانى كه هر يك نمادى از انديشه و عمل اسلامى بودند. در واقع براى جاودانگى و تعميق يك انديشه، تفكر و فرهنگ، همواره تربيت و پرورش مردان و زنانى لازم است كه از توان فكرى و ذهنى، ويژگىهاى اخلاقى و رفتارى و در مجموع از ادراك، عمل درست و موقعيتشناسى برخوردار باشند. اين رسالت بزرگى است كه رهبران خردمند و هوشمند مكاتب و اديان بر دوش دارند و اگر به نيكى از عهده آن برآيند، با فراز و فرودهاى دولتها و قدرتها، انديشه و راه آيينشان محو نخواهد شد، بلكه به صورت جريانى فكرى و فرهنگى، نهضتى را ايجاد خواهد كرد.
امام على عليه السلام در بخشهايى از خطبه ها و نامه ها به چنين مردان و زنانى اشاره دارد كه در وارستگى و كمال انسانى، درك معنويت و بينش اسلامى و پايدارى و عمل درست، نمونه و سرآمد بودند.
عنصر اساسى در فرايند تربيت بزرگانى كه هر يك از رهبران بزرگ الهى بودند- و از همينرو همواره مورد بغض و كينه دشمنان قرار داشتند- محبت و جذبه بى نظير امام على عليه السلام بود؛ چنانكه استاد مطهرى مىگويد:
مسلّماً ملاك دوستى او جسم او نيست ... و باز محبت على از نوع قهرمان دوستى كه در همه ملتها وجود دارد نيست. هم [چنين] اشتباه است كه بگوييم محبت على از راه محبت فضيلتهاى اخلاقى و انسانى است و حب على حب انسانيت است. درست است كه على مظهر انسان كامل بود و درست است كه انسان نمونههاى عالى انسانيت را دوست مىدارد، اما اگر على همه اين فضايل انسانى را- كه داشت- مىداشت، آن حكمت و آن علم، آن فداكارىها و از خود گذشتگىها، آن تواضع و فروتنى، آن ادب، آن مهربانى و عطوفت، آن ضعيفپرورى، آن عدالت، آن آزادگى و آزاديخواهى، آن احترام به انسان، آن ايثار، آن شجاعت، آن مروّت و مردانگى نسبت به دشمن ... آن سخا و جود و كرم و ... اگر على همه اينها را- كه داشت- مىداشت، اما رنگ الهى نمىداشت، مسلّماً اين قدر كه امروز عاطفه انگيز و محبت خيز است، نبود.
على از آن نظر محبوب است كه پيوند الهى دارد. دلهاى ما به طور ناخودآگاه در اعماق خويش با حق سراسر پيوستگى دارد و چون على را آن آيت بزرگ حق و مظهر صفات حق مىيابند، به او عشق مىورزند. درحقيقت پشتوانه عشق على، پيوند جانها با حضرت حق است كه براى هميشه در فطرتها نهاده شده و چون فطرتها جاودانى است، مهر على نيز جاودان است ... ايمان و اخلاق اوست ... كه به وى جذبه الهى داده است.[1] اين جذبه الهى است كه مردان و زنانى بزرگ مىپروراند كه بسيارى از آنها جنبش اجتماعى و نهضت فرهنگى بزرگ شيعى را در دوران بعد از او رهبرى مىكنند؛ همانند جنبشهاى متعدد عليه امويان در عراق، نهضت بزرگ كربلا و نهضت متعدد توابين در عراق- بعد از عاشوراى سال 61 هجرى- كه در راه انديشه و آيين امام عليه السلام و هويت شيعى، بيشتر آنان به شهادت رسيدند.
آرى، تاريخ گواهى مىدهد كه امام عليه السلام دوستان و محبانى داشته كه در راه ولا و محبت او جان باختهاند؛ كسانى كه دست ناپاكانى چون زياد بن ابيه و پسرش عبيدالله، حجاج بن يوسف، متوكل و در رأس همه اينها معاوية بن ابوسفيان به خونشان آلوده است.[2][3]
[1] ( 1). مرتضى مطهرى، جاذبه و دافعه على عليه السلام، ص 100 و 101.
[3] احمدى، حميد، تاريخ امامان شيعه، 1جلد. صص 112 و 113
وبلاگ شخصی دکتر نقی سنائی - علمی فرهنگی ...
ما را در سایت وبلاگ شخصی دکتر نقی سنائی - علمی فرهنگی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 4drsanaei4 بازدید : 194 تاريخ : شنبه 27 خرداد 1396 ساعت: 2:29