341- توقيف يا اجتهاد در ترتيب سوره‏ ها

ساخت وبلاگ

قرآنى كه اكنون در دست ماست از سوره" فاتحه" آغاز و به" ناس" ختم مى‏شود. آنچه مورد اتفاق همگان است، جمع‏آورى سوره‏هاى قرآن بر ترتيبى غير از ترتيب نزول آنهاست‏[1]. اكثر سوره‏هاى ابتداى قرآن، مدنى‏اند و سور مكى در تنظيم، مؤخّر افتاده‏اند. بر همين اساس كوششهاى مختلفى در جهت زمان‏بندى قرآن عرضه شده است كه از جمله آنها كار" نولدكه" مستشرق آلمانى است‏[2].

جداى از اين، از ديرباز اين سؤال در بين محققان علوم قرآنى مطرح بوده است كه: آيا ترتيب حاضر را رسول اكرم (ص) معين كرده است، به طورى كه تخلف از آن جايز نيست؟ يا اصحاب خود به چنان چينشى دست زده و نهايتا بر آن اتفاق كرده‏اند؟ به اصطلاح آيا اين ترتيب، توقيفى است يا اجتهادى؟

در اين خصوص سه عقيده كلى وجود دارد:

1- توقيفى بودن ترتيب سوره‏ها 2- اجتهادى بودن ترتيب سوره‏ها 3- قول به تفصيل كه چينش عمده سور را توقيفى مى‏داند و اجتهاد و نظر صحابه را تنها در تنظيم چند سوره، دخيل معرفى مى‏كند.

طرفداران هريك از اين سه نظريه، در اثبات اعتقاد خويش به نقض و ابرامهاى گوناگون‏ پرداخته‏اند تا مدعاى خويش را به كرسى بنشانند. دلايلى كه درباره هر كدام از نظرات بالا ارائه شده است، سخت محتاج بررسى است كه در اينجا مختصرا به بحث و گفتگو گذاشته مى‏شود.

دلايل توقيفى بودن ترتيب سوره‏ها

1- نخستين دليلى كه معتقدان به توقيفى بودن ترتيب سوره‏ها بر سخن خود اقامه كرده‏اند، مسأله قرائت، ختم و تدريس قرآن در روزگار رسول خدا (ص) است. آنان مى‏گويند: نظر به اينكه قرائت، ختم و آموزش قرآن خواه‏ناخواه از جايى آغاز مى‏شد و به نقطه‏اى پايان مى‏يافت، ناچار بايد حكم نمود كه در آن زمان ابتدا و انتهاى مشخصى براى قرآن وجود داشته كه طبعا به صلاحديد حضرت رسول (ص) صورت گرفته است‏[3]. بنابراين اعتقاد،" جابجايى سوره‏ها، نظم قرآن را تباه مى‏سازد[4]".

مطالبى كه در مقدمات اين دليل به چشم مى‏خورد، هيچ ارتباطى با نتيجه استنباطشده- كه اثبات مدعاست- ندارد. قرائت و آموزش قرآن در دوره زندگانى حضرت رسول (ص) قاعدتا به همان كيفيتى بوده كه در اعصار واپسين، مراعات شده است. گاه ممكن است در امر آموزش و قرائت، يك‏دو، يا چند سوره مد نظر واقع شوند و بقيه فروگذار گردند. درباره ختم قرآن نيز بايد توجه داشت كه در دوران حيات پيامبر (ص)، همواره انتظار نزول وحى مى‏رفت و بنابراين نمى‏توان ختم قرآن را جز به معنى تلاوت سوره‏هايى قلمداد كرد كه تا آن موقع تشكل لازم را يافته بودند.

راستى بى‏معنا نيست كه صحابه‏اى در سال 5 هجرت قرآن را ختم كرده باشد و ما آن را تلاوت سراسر قرآن بخوانيم؟! قرآنى كه در آن هنگام هنوز بخشهايى از آن فرودنيامده بود، تا چه رسد به اين كه جايگاه يكايك سوره‏هاى آن در مصحف، مشخص شده باشد. علاوه بر اين گفتنى است كه در هيچ‏يك از نقلهاى موجود، از ترتيب قرائت در حضور رسول خدا (ص) خبرى نيست تا احيانا بتواند به عنوان دليل بر توقيفى بودن چينش سوره‏ها اخذ شود.

2- باز به نظر همين گروه از معتقدان، براى اثبات توقيفى بودن ترتيب سوره‏ها مى‏توان به عرضه قرآن از سوى پيامبر (ص) بر جبرئيل استناد كرد كه همه‏ساله يك‏بار و در سال حجة الوداع دو بار انجام گرفت‏[5].

عرضه قرآن از جمله مسائلى است كه بارها در احاديث مطرح شده‏[6] اما در ضمن آنها هيچ جا از ترتيب عرضه و لزوم پايبندى به آن، سخنى به ميان نيامده است تا مسلمانان به پيروى از آن مأمور گردند. به نظر مى‏رسد حتى اگر پيامبر (ص) در عرضه خود ترتيب ويژه‏اى را مراعات مى‏كرد، ما دام كه حكمى در اين مورد صادر نشده بود، باز تبعيت از ترتيب مورد نظر ضرورى و واجب نبود؛ چه اساسا به نظر مى‏رسد هيچ جنبه‏اى از جنبه‏هاى اعجاز قرآن به نوع نظم حاكم بر سوره‏ها وابستگى ندارد.

3-" از جمله دلايلى كه بر توقيفى بودن ترتيب سوره‏ها وجود دارد حالت خاصى است كه بر چينش سوره‏ها حاكم است: توالى" حواميم" و سوره‏هايى كه با" الر" شروع مى‏شوند، جدائى ميان" مسبّحات"، قرار گرفتن سوره" طس" ميان دو سوره" طسم شعراء" و" طسم القصص" و همچنين فاصله شدن سوره" المطفّفين" در بين دو سوره" الانفطار" و" الانشقاق" (حاكى از اين وضعيت خاص است) اگر ترتيب سوره‏هاى قرآن به خاطر وجود حكمتى، توقيفى نبود، بى‏گمان مى‏بايست" مسبّحات" پشت سر هم مى‏آمدند،" طس" پس از" قصص" ذكر مى‏شد و" مطففين" قبل از" انفطار" يا بعد از" انشقاق" قرار مى‏گرفت و ميان سوره‏هاى دارنده" الر" نيز فاصله مى‏افتاد[7]".

خلاصه اينكه عدم وجود ملاك مشخص در ترتيب موجود، نشان مى‏دهد كه اين ترتيب، توقيفى است نه اجتهادى.

اما اين كجا و اثبات توقيف در تنظيم سوره‏ها كجا! زيرا با اندك تأملى روشن مى‏گردد كه هيچ‏گونه تلازم منطقى ميان مقدمه و نتيجه سخن وجود ندارد.

سيوطى، پس از بيان اين به اصطلاح دليل، مسئله اختلاف مصاحف أبىّ بن كعب و ابن مسعود را كه در تضاد با رأى خود مى‏بيند، چنين پاسخ مى‏دهد:

" بسيار اتفاق مى‏افتاد كه در قرآن، نسخ، دامنگير شكل، سور و آيات آن مى‏گشت. بر اين اساس، دور از واقع نخواهد بود كه گفته شود: ترتيب مصحف عثمانى بر طبق توقيفى قرار دارد كه سرانجام در آخرين عرضه قرآن بر جبرائيل، تثبيت شده است. با وجود اين، خبر آخرين نسخ (كه اين بار شكل و ترتيب قرآن را در بر گرفته بود) به اطلاع ابىّ و ابن مسعود نرسيد".[8] ازاين‏رو مصاحف آنان بر ترتيبى كه قبل از وقوع نسخ بود بر جاى ماند.

در پاسخ بايد گفت با توجه به امتناع وقوع نسخ تلاوت و عدم اشتمال نسخ بر ترتيب‏ سوره‏ها، وجه بطلان سخن سيوطى معلوم است. ولى حتى بر فرض پذيرش توجيه" جلال الدين" در اين باره، باز جاى اين سؤال باقى خواهد بود كه: ترتيب مصحف امام على (ع) را چگونه بايد پاسخ گفت؟! او پس از رحلت پيامبر (ص) و به وقوع پيوستن همه نسخها، به جمع‏آورى قرآن و تنظيم سوره‏ها مبادرت ورزيد و قطعا به هر نوع نسخى كه دامن قرآن را گرفته بود آگاهى تام داشت. با اين حال، ترتيب مصحف ايشان با مصحف عثمانى تفاوت بسيار دارد.[9] جالب اينجاست كه سيوطى در" الاتقان" قدرى بعد از بيان استدلالى مشابه آنچه در اينجا از" تناسق الدرر" به نقل آمده است، مى‏نويسد:

" آنچه آدمى در قبول آن رغبت بيشترى از خود نشان مى‏دهد، عقيده‏اى است كه بيهقى بر آن رفته است، مبنى بر اين كه ترتيب همه سوره‏ها، توقيفى است مگر برائت و انفال‏[10]".

و اين چنين نهايتا قول به تفصيل را مى‏پذيرد.

4- زركشى كه در" البرهان" موضعى مردّد بين انكار و اثبات توقيف در ترتيب سور از خود بروز مى‏دهد، پس از محتمل دانستن اجتهادى بودن ترتيب آنها[11]، از اسبابى كه به اعتقاد وى دال بر توقيفى بودن چينش سورند، چنين سخن مى‏گويد:

" براى ترتيب موجود سوره‏ها در قرآن كريم، ملاكهايى وجود دارد كه نمايشگر توقيف در ترتيب آنها از سوى شخصى حكيم است: گاهى بر اساس حروف، پشت سر هم قرار گرفته‏اند، چنانكه در" حواميم" مى‏بينيم و گاه بنا بر موافقت معنايى اول يك سوره با پايان سوره قبل، مانند آخر حمد و اول بقره و زمانى نيز به علت هماهنگى در وزن و ترنّم، مانند آخر" تبّت" و اول" اخلاص" و سرانجام گاهى بر اساس وجود شباهت كلى مطالب دو سوره پى در پى مانند" و الضحى" و" أ لم نشرح"[12]".

زركشى بر خلاف سيوطى، معتقد است كه تنظيم سوره‏ها بر پايه ملاكها و معيارهايى صورت گرفته است كه با دقت در وجه تناسب آنها، فهميدنى است. اين چگونگى مجموعا مى‏فهماند كه ترتيب كنونى مصحف، از جانب وحى بوده و دستى از افراد بشر در آن دخالتى نداشته است.

به نظر مى‏رسد ملاكها و مناسبتهاى يادشده، بيشتر ساختگى و خيالى‏اند تا واقعى و عينى. اگر اين شيوه استدلال، قابل قبول باشد، ميان هر دو سوره‏اى از قرآن كه تصادفا كنار هم گذاشته شوند، معيارهايى كما بيش از همين دست را در وجه قرار گرفتن آنها پهلوى هم مى‏توان ادعا نمود.

مسئله اجتهاد يا توقيف در ترتيب سوره‏ها، موضوعى ادبى و شعرى نيست كه ردّ يا اثبات آن تنها با دست‏مايه‏اى از خيال و سخن‏پردازى، ممكن جلوه كند؛ بلكه مسأله‏اى نقلى است كه بايد از شواهد تاريخى براى ثابت كردن مدعا، بهره جست.

شايان ذكر است كه حتى بر فرض پذيرش سخن زركشى و در نتيجه قائل شدن به اينكه در پشت نظم حاكم بر چينش سوره‏ها، معيارهايى حكيمانه نهفته است كه بى‏هيچ تكلّفى مى‏توان آنها را شناخت، از كجا معلوم مى‏گردد كه رعايت چنان موازينى را پيامبر (ص) مد نظر گرفته است؟! شايد كسانى از صحابه، گرد هم نشسته و چگونگى ترتيب آنها را به شور نهاده‏اند و پس از تأملاتى در اين باره، سرانجام بر نظمى اين گونه اتفاق كرده‏اند.

5- يكى ديگر از ادله‏اى كه در اين زمينه عرضه شده، حديثى است به نقل از أبىّ بن كعب از حضرت رسول (ص) كه در آن از سوره‏هاى قرآن با ترتيب كنونى نام برده است. در اين روايت، يكايك سوره‏ها از آغاز تا انجام ذكر شده و ثواب قرائت هريك معين گشته است‏[13]. مى‏گويند:

بنا بر حديث أبىّ، نام بردن همگى سوره‏ها بر طبق ترتيب فعلى از سوى پيامبر (ص)، به روشنى مى‏فهماند كه قرآن كريم قبل از رحلت، بر ترتيب فعلى و طبعا با اشارات وحى، منظم گشته است.

لازم به ذكر است كه حديث‏پژوهان در صحت اين روايت، تشكيك‏هايى جدى وارد ساخته و بدين ترتيب آن را از اعتبار ساقط كرده‏اند. البته در منابع رجالى از أبىّ بن كعب به عنوان راوى ممدوح و موثقى ياد شده است‏[14]، اما در اينجا برخى راويان ديگر كه در زنجيره سند واقع شده‏اند، آن را از حجيت و اعتبار انداخته‏اند[15]. با توجه به اينكه حديث ثواب قرائت سوره‏ها، تنها از أبىّ منشأ گرفته است، بدين جهت دور از صحت نخواهد بود كه گفته شود: اين حديث، خبر واحدى است ضعيف كه به هيچ روى نمى‏تواند مدّعا را ثابت كند.

به علاوه نظم خاصى كه بر مصحف ابىّ بن كعب چيره بوده است، يكى ديگر از نشانه‏هايى تواند بود كه بر عدم اعتبار حديث فوق دلالت دارد. سوره‏هاى مريم، حج و شعراء كه در مصحف عثمانى بعد از سوره يوسف رديف شده‏اند، در مصحف ابىّ، بر آن مقدم افتاده بود.

همچنين بايد اضافه كرد كه هر چند مصحف ابىّ چون مصاحف موجود، با" حمد" آغاز مى‏گشته و با" معوّذتين" خاتمه مى‏يافته، اما مشتمل بر" حفد" و" خلع" به عنوان دو سوره جداگانه بوده است‏[16].

بنابراين اگر حديث ثواب قرائت سوره‏ها داراى اساس درستى بود، آيا نمى‏بايست ابىّ بن كعب در مصحف خويش ترتيبى را مراعات مى‏نمود كه در حديث رسول الله (ص) مذكور آمده بود؟! 6- باز از جمله دلايلى كه در اين باب ارائه شده، حديث زيد بن ثابت است كه از" تأليف" قرآن در حضور رسول خدا (ص) سخن گفته است‏[17]. در اين حديث مى‏خوانيم:

" كنّا عند رسول الله نؤلّف القرآن من الرقاع"[18].

مى‏گويند: از آنجا كه معنى" تأليف" عبارت است از:

" جمع اجزاى پراكنده و ترتيب آنها به شكلى كه هر جزء در جاى حقيقى خود قرار گيرد[19]"، بنابراين منظور زيد، گزارش واقعيتى بوده است كه از جريان چگونگى تنظيم آيات و سور پرده بر مى‏دارد.

دكتر صبحى صالح، بدون ارائه هيچ‏گونه شاهدى بر سخن يادشده، در نظر خود نتيجه مى‏گيرد كه سخن زيد بدين معناست.

لازم به يادآورى است كه در اين روايت، از تكرار و استمرار عمل گردآورى و تأليف سخن رفته است:" كنا نؤلف" حاكى از استمرار كار تأليف در زمان گذشته است. ازاين‏رو ناچار بايد به ماجراى تنظيم آيات وحيانى كه هر از گاهى تجديد مى‏شده و نيازمند شكل‏گيرى در قالب سوره‏ها بوده است، اشعار داشته باشد. طى بيست و سه سال بعثت، در دفعاتى مكرر بر حضرت رسول (ص) وحى مى‏آمد و او مأمور مى‏شد تا به ضبط دقيق آنها همت گمارد. بر اين اساس، نويسندگان وحى را بانگ مى‏داد كه به نگارش آيات در سيستم سوره‏ها بپردازند. اين كار، با نظارت كامل حضرت رسول (ص) انجام مى‏شد، اما تنظيم نهايى سوره‏ها وقتى درست‏ مى‏نمود كه سراسر پاره‏هاى قرآن فرودآمده بود و ضرورتى در اين كار مشاهده مى‏شد. آن وقت هم ديگر به استمرار عمل تنظيم، چندان حاجتى نبود، بلكه با يكى دو نوبت، جايگاه هريك از سوره‏ها مشخص مى‏گشت! مطلبى كه به روشنى و بى‏هيچ تكلّفى از سخن زيد برداشت مى‏شود، واقعيت توقيف آيات در بستر سوره‏هاست كه در دوران زندگانى پيامبر اكرم (ص) و با نظارت و اشراف ايشان صورت گرفته است و در آن ترديدى نيست.

طرفداران نظريه توقيفى بودن ترتيب سوره‏ها براى اثبات مدعاى خويش، دليل‏هاى ديگرى نيز اقامه كرده‏اند كه از حيث اهميت از دلايل قبلى كم‏بهاتر مى‏نمايد. در اين بين از دلايلى چون: وجود تناسب و ارتباط كامل ميان سوره‏ها، يكسانى نسخه‏هاى كهن قرآن و نظم و ترتيب شگفت‏انگيز قرآن‏[20] مى‏توان نام برد كه پيشتر اشاراتى قوى براى ردّ و ابطال آنها از نظر گذشت و ديگر از تفصيل بيشتر موضوع، چشم‏پوشى مى‏كنيم.

گفتنى است برخى از محققان پا را از اين هم فراتر نهاده و مسئله توقيف را حتى به نامهاى سوره‏ها نيز سرايت داده‏اند[21]، حال آنكه:

" بسيارى از اين نامها در عصر پيغمبر اكرم (ص) در اثر كثرت استعمال تعيّن پيدا كرده و هيچ‏گونه جنبه توقيف شرعى ندارند[22]".

گاهى تسميه سوره‏هاى بنا بر اسمى صورت گرفته كه در آغاز همان سوره آمده است، چنانكه در سوره‏هاى قلم، الرحمن و ... قابل ملاحظه است. گاهى اين نامگذارى‏ها با توجه به موضوعاتى است كه در ضمن سور مورد بحث قرار گرفته است، مانند سوره‏هاى بقره، آل عمران، اسراء، توحيد و بر همين اساس در قرآنهاى قديمى، بسيار ديده مى‏شود كه در سر سوره نوشته‏اند:

" سورة تذكر فيها البقرة" و" سورة يذكر فيها آل عمران". گاه نيز جمله نخست سوره را معرّف آن قرار مى‏دهند، مانند سوره" اقرأ باسم ربك"، سوره" انا انزلنا" و سوره" لم يكن" و نظاير اينها.

سرانجام زمانى هم با وصفى كه سوره دارد به معرفى آن مى‏پردازند، چنان كه به سوره" حمد"،" فاتحه الكتاب" نيز گفته مى‏شود.

به شهادت اخبار و آثارى كه در دست است اين شيوه در صدر اسلام نيز دائر بوده و حتى عناوين سوره‏هاى" بقره"،" آل عمران"،" هود" و" واقعه" در اخبار نبوى زيادى به چشم مى‏خورد[23].[24]



[1] ( 1) براى نمونه ر. ك به: قرآن در اسلام، ص 150.

[2] ( 2) عبد الجليل، تاريخ ادبيات عرب، ترجمه: آذر تاش آذر نوش( انتشارات امير كبير- تهران- 1363 ه. ش) ص 86.

[3] ( 1) الاتقان فى علوم القرآن، ج 1 ص 61.

[4] ( 2) البرهان فى علوم القرآن، ج 1 ص 329.

[5] ( 3) جلال الدين السيوطى، تناسق الدرر فى تناسب السور، دراسة و تحقيق: عبد القادر احمد عطاء( دار الكتب العلميه- بيروت- 1406 ه. ق) ص 57.

[6] ( 1) براى نمونه ر. ك به: الاتقان فى علوم قرآن ج 1 ص 62 و بحوث فى تاريخ القرآن و علومه، ص 88 و پژوهشى در تاريخ قرآن، ص 88.

[7] ( 2) تناسق الدرر فى تناسب السور، ص 60.

[8] ( 3) همان مأخذ و صفحه.

[9] ( 1) ر. ك به: محمد بن يعقوب الكلينى الرازى، اصول كافى، ترجمه و شرح: سيد هاشم رسولى( انتشارات علميه اسلاميه- تهران- بدون تاريخ) ج 4، ص 444.

[10] ( 2) الاتقان فى علوم القرآن ج 1 ص 63.

[11] ( 3) البرهان فى علوم القرآن ج 1 ص 328.

[12] ( 4) همان مأخذ و جلد، ص 329.

[13] ( 1) تفسير نوين، ص 20 مقدمه.

[14] ( 2) ر. ك به: مولى عناية الله القهبائى، مجمع الرجال( مؤسسه مطبوعاتى اسماعيليان- قم- بدون تاريخ) ج 1 ص 83 و نيز، محمد تقى التسترى، قاموس الرجال( موسسة النشر اسلامى- قم- 1410 ه. ق) ج 1، ص 352 و نيز، ابو القاسم الخويى، معجم رجال الحديث( دار الزهراء- بيروت- 1409 ه. ق) ج 1، ص 364 و 365 و نيز:

محمد بن على الاردبيلى، جامع الرواة و ازاحة الشبهات عن الطرق و الاسناد( شركت چاپ رنگين-؟- 1334 ه. ق).

ج 1 ص 39.

[15] ( 3) ر. ك به: البيان فى تفسير القرآن، ص 28 و 29 به نقل از: تفسير القرطبى، ج 1، ص 78 و 79.

[16] ( 1) ر. ك به: الزنجانى، تاريخ القرآن ص 88 و التمهيد فى علوم القرآن ج 1 ص 264.

[17] ( 2) صبحى صالح، مباحث فى علوم القرآن( انتشارات الشريف الرضى- قم- 1368 ه. ش) ص 70.

[18] ( 3) الاتقان فى علوم القرآن، ج 1 ص 57.

[19] ( 4) المفردات فى غريب القرآن، ص 21.

[20] ( 1) ر. ك به: تفسير نوين، ص 20 و 21 مقدمه.

[21] ( 2) پژوهشى در تاريخ قرآن كريم، ص 98.

[22] ( 3) قرآن در اسلام، ص 188.

[23] ( 4) ر. ك به: همان مأخذ، ص 187 و 188.

[24] فقهى زاده، عبد الهادى، پژوهشى در نظم قرآن، 1جلد، جهاد دانشگاهى - تهران، چاپ: اول، 1374.صص 63 الی 69

وبلاگ شخصی دکتر نقی سنائی - علمی فرهنگی ...
ما را در سایت وبلاگ شخصی دکتر نقی سنائی - علمی فرهنگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4drsanaei4 بازدید : 180 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 9:52