دو گونه دليل بر توقيفى بودن ترتيب آيات در چارچوب سورهها مىتوان ارائه داد كه در زير به طور اختصار به گفتگو درباره آنها مىپردازيم:
الف- دلايل تاريخى- روايى:
علاوه بر نقلهايى كه درباره تشخّص سور در بخش جمع قرآن در زمان رسالت از نظر گذشت، احاديثى وجود دارد كه در ضمن آنها پيامبر (ص) از آغاز و انجام سورهها نام برده است.
اين احاديث، همگى نشان مىدهد كه ساختمان كلى سورهها در زمان نزول معين شده است:
1-" قال رسول الله (ص): من قرأ آخر سورة الحشر ثم مات من يومه أو ليلته كفّر عنه كل خطيئة عملها[1]".
ترجمه: هركس كه آخر سوره حشر را قرائت كند و در آن شب يا در آن روز بميرد، لغزشهاى اعمالش پوشانده مىشود.
2-" قال النبى (ص): من قال بكرة: اعوذ بالله السميع العليم من الشيطان الرجيم و قرأ ثلاث آيات من آخر سورة الحشر، وكّل الله عليه سبعة آلاف من الملائكة يحافظونه و يصلّون عليه الى الليل[2]".
ترجمه: كسى كه در صبح بگويد: «أعوذ باللّه السميع العليم من الشيطان الرجيم» و سه آيه از آخر سوره حشر را بخواند خداوند هفت هزار ملائكه بر او مىگمارد كه از او محافظت كنند و تا شام بر او درود فرستند.
3-" قال النبى (ص): من قرأ بالآيتين من آخر سورة البقرة فى ليلة كفتاه[3]".
ترجمه: هركس كه دو آيه پايان سوره بقره را در شب بخواند، او را كفايت مىكند.
علاوه بر اين، همه رواياتى كه در بخش فضايل سور در كتب حديثى به طور پراكنده از زبان حضرت رسول (ص) نقل شده است، مىتواند به عنوان دلايلى برآورد شود كه با خود نشان از توقيف در ترتيب آيات دارد.
اين نقلها روى هم رفته بيانگر شكل گيرى و تعيّن سورهها در دوران رسالت است. وقتى در آن دوران، اول و آخر طولانىترين سوره قرآن مشخص بوده، به طريق اولى سورههاى كوتاهتر نيز از اين مزيت برخوردار بوده است.
در كنار احاديث فوق، رواياتى هست كه شيوه تلاوت پيغمبر اكرم (ص) را بيان مىكند.
در اين گونه روايات، اسامى بسيارى از سورههاى قرآن از زبان مبارك پيامبر (ص) ياد شده است:
1-" كان رسول الله (ص) يصلّى بالغداة بعمّ يتساءلون و هل أتاك حديث الغاشيه و لا أقسم بيوم القيامة[4]".
ترجمه: رسول خدا (ص) در نماز صبح خود، سورههاى" عمّ يتساءلون" و" هل أتاك حديث الغاشية" و" لا أقسم بيوم القيامة" را تلاوت مىفرمود.
2-" ان النبى كان اذا قرأ (قل أعوذ برب الناس)، افتتح من (الحمد) ثم قرأ من البقرة الى (اولئك هم المفلحون) ثم دعا به دعاء الختمة ثم قام[5]".
ترجمه: نبى اكرم (ص) [به هنگام ختم قرآن] هرگاه به پايان سوره" ناس" مىرسيد، بعلاوه، سوره حمد و آياتى از بقره را تا" أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ" مىخواند، آنگاه دعاى ختم قرآن را قرائت مىفرمود و از جاى برمىخاست.
با عنايت به آنچه نقل آمد، ديگر جاى ابهامى در زمينه چگونگى ترتيب يافتن آيات در سورهها باقى نخواهد ماند. مگر اينكه به هر گونه نقل تاريخى، با نگاهى ترديدآميز نگريسته شود و يا با خيالپرورى، واقعيات به طور واژگونه جلوه داده شود كه در آن صورت ديگر وقوع هيچ رخداد تاريخى را جز آن كه با ديدگاه خاصى هماهنگ باشد، نمىتوان به اثبات كشاند.
ب- دلالت قرآن بر تأليف الهى آن:
1-" إِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ"[6].
2-" إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ تَنْزِيلًا"[7].
3-" قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ"[8].
4-" وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِينَ"[9].
5-" وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ"[10].
6-" وَ لَمَّا جاءَهُمْ كِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ"[11].
7-" وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ"[12].
اين آيات و دهها آيه ديگر كه از نزول قرآن از جانب خدا سخن گفته است، حاكى از آن است كه تأليف آيات در چارچوب سورهها همچون الفاظ و معانى آنها از جانب خداوند متعال است، چه اساسا نسبت كتابى به صاحب اثرى وقتى درست مىنمايد كه علاوه بر لفظ و معنا، ساختار عبارات آن هم از خود او باشد.
در كنار اين آيات، آيات ديگرى نيز وجود دارد كه بيانگر عدم نفوذ تحريف و تغيير در قرآن است. آيه:
" إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ"[13].
ازاينگونه آيات است كه ضمن تأكيد بر نزول قرآن از جانب خدا، به روشنى بيانگر عدم رخنه هر گونه تحريف و تبديل به آن است.
لازم به يادآورى است كه برخى مخالفان صيانت قرآن از تحريف، احتمال عود ضمير (ه) در:" انا له لحافظون". به محمد (ص) را نشانهاى بر عدم كفايت آيه" ذكر" در بيان عدم تحريف قرآن گرفتهاند. اين مدعيان اظهار داشتهاند. همانطوركه منظور از ضمير (ك) در آيه:" وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ". حضرت رسول (ص) است، ضمير (ه) در" إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ" به شخص پيامبر (ص) بر مىگردد.
اما بايد دانست كه دليلى بر اين احتمال نيست؛ خود الفاظ به روشنى تعيينكننده مرجع ضميرند و آيه" عصمت" چنانكه اينان گفتهاند، هيچ ارتباطى با آيه" ذكر" ندارد[14].
باز بعضى ديگر احتمال دادهاند كه مراد از" ذكر" حضرت رسول (ص) باشد. منتها در استدلال خود به آيه مبارك:
" قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْراً. رَسُولًا يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِ اللَّهِ ..."[15] استناد جستهاند كه در آن «ذكرا» و «رسولا» در كنار هم آمدهاند.
در پاسخ به اين احتمال شايان ذكر است كه حتى در اين آيه، مراد از" ذكر" رسول نيست، زيرا" انزال" با امور معنوى و آسمانى سازگار است نه با پيغامبر كه همانند ديگر افراد بشر ويژگيهاى انسانى دارد[16]. مفسران در بيان معناى آيه توجيه كردهاند كه قبل از «رسولا» بايد فعل «أرسلنا» را در تقدير گرفت وگرنه آوردن «رسولا» در پى فعل «أنزلنا» هيچ مناسبتى ندارد[17].
بعلاوه بايد توجه داشت كه پيش از آيه" ذكر"، سخن از قرآن است كه خود قرينهاى است براى اين كه معناى" ذكر" را" كتاب" بدانيم.
" يا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ لَوْ ما تَأْتِينا بِالْمَلائِكَةِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ. ما نُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ ما كانُوا إِذاً مُنْظَرِينَ"[18].
در واقع خداوند ضمن آيه" ذكر" در پاسخ به مشركان كه به پيامبر (ص) گفتند: تو ديوانهاى و نمىتوانى ذكر را حفظ كنى، فرموده است: فروفرستادن ذكر، كارى خدايى است و هموست كه نگاهبانى آن را از هر گونه تحريف و تغيير بر عهده دارد.
آيه «وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ»[19] نيز مؤكد همين معناست. اساسا هرگاه در كلام تازى، متعلق نفى، اسمى معرّف به (الف و لام) جنس باشد، افاده عموم مىكند[20]. بنابراين در اين آيه، عدم ورود هر گونه باطلى به قرآن مورد تأكيد واقع شده است.
وصف (عزّت) كه به معناى حالتى است كه از مغلوب شدن بازمىدارد[21]، اين معنا را تأكيد مىكند. تحريف، تغيير و تبديل بىشك از انواع باطل و مخلّ به (عزّت) شمرده مىشود كه به هيچ روى به كتاب الهى راهى ندارد.[22]
[1] ( 4) بحار الانوار، ج 92 ص 309.
[2] ( 1) همان مأخذ و جلد، ص 308.
[3] ( 2) صحيح البخارى، ج 6 ص 589.
[4] ( 3) بحوث فى تاريخ القرآن و علومه، ص 103.
[5] ( 4) الاتقان فى علوم القرآن، ج 1 ص 111.
[14] ( 1) ر. ك به: محمد هادى معرفة، صيانة القرآن من التحريف( دار القرآن الكريم- قم- 1410 ه. ق) ص 30 و 31.
[16] ( 3) محمد الفاضل اللنكرانى، مدخل التفسير( مركز النشر، مكتب الاعلام الاسلامى- قم- 1413 ه. ق) ص 197.
[17] ( 4) صيانة القرآن من التحريف، ص 31.
[20] ( 7) مدخل التفسير، ص 203
[21] ( 8) المفردات فى غريب القرآن، ص 332.
[22] فقهى زاده، عبد الهادى، پژوهشى در نظم قرآن، 1جلد، جهاد دانشگاهى - تهران، چاپ: اول، 1374.صص 56 الی 60
وبلاگ شخصی دکتر نقی سنائی - علمی فرهنگی ...
ما را در سایت وبلاگ شخصی دکتر نقی سنائی - علمی فرهنگی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 4drsanaei4 بازدید : 190 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 9:52