بدون شك تفسير قرآن به معنى واقعى از زمان خود پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و به هنگام نزول نخستين آيات بر قلب پاكش آغاز گشت، ولى به صورت يك «علم مدون» همه مى گويند از زمان على عليه السّلام شروع شد و بزرگان اين علم سلسله اسانيد خود را به او كه باب مدينه علم پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بود مي رسانند.
با اينكه تا كنون صدها كتاب در تفسير قرآن نوشته شده، به زبان هاى مختلف به روش هاى گوناگون، بعضى ادبى، بعضى فلسفى، بعضى اخلاقى، پاره اى بر اساس حديث، بعضى بر اساس تاريخ، پاره اى بر اساس علوم جديد، و هر يك قرآن را از زاويه علومى كه در آن تخصص داشته اند ديده اند!.
و از اين باغ پر گل: يكى به مناظر دل انگيز و شاعرانه پرداخته.
ديگرى مانند يك معلم علوم طبيعى به ساختمان برگ ها و گلبرگ ها و ريشه ها.
سومى به مواد غذايى قابل استفاده از آن.
چهارمى به خواص دارويى.
پنجمى به اسرار آفرينش اين همه شكوفه ها و گل هاى رنگارنگ پرداخته.
ششمى در اين انديشه است كه از كدامين گل مي توان عطرى بهتر تهيه كرد، و هفتمى همچون زنبور عسل تنها در فكر مكيدن شهد گل و فراهم ساختن «انگبين» است! خلاصه، پويندگان راه تفسير هر كدام با آئينه مخصوصى كه بدست داشته اند جلوه اى از آن همه زيبائي ها و اسرار قرآن را منعكس ساخته اند.
ولى روشن است كه اينها همه در عين حال كه تفسير قرآنند، تفسير قرآن نيستند، كه هر يك پرده از چهره اى از قرآن برمي دارد نه از همه چهره ها، و اگر همه را نيز يك جا جمع كنيم باز پرده بردارى از چهره هايى از قرآن است نه از همه چهره هايش.
زيرا كه قرآن كلام حق است و تراوشى از علم بى انتهاى او، و كلام او رنگ علم او، و علم او رنگ ذات او دارد، و همه نامتناهى هستند.
بنا بر اين نبايد انتظار داشت، انسان ها همه چهره هاى قرآن را ببينند كه نمي توان دريايى را در كوزه اى جاى داد! ولى اين را نمى توان و نبايد انكار كرد كه هر قدر ظرف فكر و انديشه ما بزرگتر باشد مقدار بيشترى از اين اقيانوس بيكران را در خود جاى خواهد داد.
و بهمين دليل بر همه دانشمندان فرض است كه در هيچ عصر و زمانى از پاى ننشيند و براى كشف حقايق بيشترى از قرآن مجيد به تلاش و كوشش پىگير و مخلصان هاى ادامه دهند. از سخنان قدما و پيشينيان، كه درود خدا بر روان پاكشان باد بهره گيرند، اما به آنها قناعت نكنند كه پيغمبر اكرم فرمود:
«لا تحصى عجائبه و لا تبلى غرائبه»
: «شگفتي هاى قرآن هرگز تمام نمىشود و نوآوري هاى آن به كهنگى نمى گرايد».[1]
[1] مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، 27جلد، دار الكتب الاسلاميه - تهران، چاپ: سى و دوم، 1374.صص 20 الی 22
وبلاگ شخصی دکتر نقی سنائی - علمی فرهنگی ...
ما را در سایت وبلاگ شخصی دکتر نقی سنائی - علمی فرهنگی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 4drsanaei4 بازدید : 192 تاريخ : سه شنبه 21 اسفند 1397 ساعت: 12:54