394-

ساخت وبلاگ

باسمه تعالی

معرفی افراد و گروه ملعون در زیارت عاشوراء

دکتر نقی سنائی

عضو هیأت علمی دانشگاه

     لعن به معناى دورى از لطف و رحمت الهى است و آنچه نکوهش شده ناسزاگویی و سب به خدایان مشرکان است وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ:   و آنهايى را كه جز خدا مى‏ خوانند دشنام مدهيد كه آنان از روى دشمنى [و] به نادانى خدا را دشنام خواهند داد اين گونه براى هر امتى كردارشان را آراستيم آنگاه بازگشت آنان به سوى پروردگارشان خواهد بود و ايشان را از آنچه انجام مى‏ دادند آگاه خواهد ساخت (انعام، آیه ۱۰۸)

    لعن به معنای طلب دوری از رحمت الهی، نسبت به کافران و ظالمان در قرآن نیز آمده است إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْکافِرينَ وَ أَعَدَّ لَهُمْ سَعيراً  خداوند کافران را لعن می کند و عذاب را برای آنان آماده کرده است. (احزاب، آیه ۶۴). همچنین کسانی که پیامبر را آزار داده اند مورد لعن قرار گرفته اند.  إِنَّ الَّذينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهيناً: کسانى که خدا و رسولش را آزار مى رسانند، قطعاً خدا آنان را در دنیا و آخرت لعنت مى کند; در دنیا از رحمت هدایت و در آخرت از مقام قُرب خویش محرومشان مى سازد، و براى آنان عذابى خوارکننده آماده کرده است.(احزاب، آیه ۵۷)

   براى معاندان و محاربان با امام حسین(ع) و ظالمین به اسوه ها و الگوهاى هدایت مردم، ابدى است. زیرا ملاک لعن، ابدى است. آنچه که موجب لعن و نفرین نسبت به ظالمین به حق محمد و آل محمد(ص) شده است، و ملاک لعن است، چون باقى است لعن هم باقى است. علاوه بر این، حقیقت و روح دین را همین حب و بغض ها تشکیل مى دهد.

    حبّ و عشق نسبت به کسانى که بندگان مطیع و عارف درگاه الهى بوده اند و بغض نسبت به کسانى که دشمن حق و حقیقت بوده اند (تولی و تبری) از نشانه های ایمان است. همچنان که در متون دینى آمده است «هل الدین الاّ الحبّ؟ و هل الایمان الاّ الحبّ و البغض؟ آیا دین و ایمان چیزى غیر از حبّ و بغض است؟»، (میزان الحکمه، ج ۲، ص ۹۴۴)

   در زمینه حب و بغض به خاطر خدا، نقل متواتر از شیعه و سنى رسیده است. نبى اکرم مى فرماید: «حبّ و بغض به خاطر خداوند، واجب است»، (کنزالعمّال، ح ۲۴۶۸۸) بنابراین، یکى دیگر از فلسفه هاى زیارت عاشورا را همین تحکیم حبّ و بغض به خاطر خدا مى توان برشمرد.

    لعن بر دشمنان و صلوات بر اولیاء موجب حفظ و تقویت روحیه ظلم ستیزی با دشمنان و پیوستگی با مؤمنان می شود. به همین جهت شخصیت وارسته و جامع نگری مانند امام راحل فرموده اند «آنچه ما داریم از محرم و صفر داریم» و «آنچه اسلام را زنده نگه داشته محرم و صفر بوده است».

تحلیل گران از دشمنان به این نتیجه رسیده اند آنچه موجب حفظ روحیه ظلم ستیزی شیعیان شده، زنده نگهداشتن خط سرخ عاشورا است و آنچه به شیعیان امید می دهد، ایمان به خطر سبز انتظار است.
اما آنچه مهم است باید برپایی مجالس عزاداری و لعن و نفرین ها، با معنا و جهت دار باشد به طوری که نفرت از یزیدهای زمانه را به دنبال داشته باشد و تجدید روحیه یاران باوفای امام حسین(ع) در میان مؤمنان امروزه به نمایش در آید و منظور شهید مطهری رعایت این نکته است که از زمان خود غافل نشویم. و شعارهای ما بر پایه شعور باشد. البته راه های ظلم ستیزی متعدد است که خودکفایی و بی نیازی از تکنولوژی دشمن نیز یکی از نمونه های آن است.

دلائل ورود لعن در زیارت عاشورا

لعن های وارد شده در زیارت عاشورا از باب کینه های شخصی صادر نشده اند، بلکه از باب عنوان ظلم و کمک به ظالم صادر شده اند و این لعن ها اگر به اشخاص حقیقی تعلق گرفته اند به این دلیل است که آن فرد، صاحب این عنوانِ «ظالم» و «معاونت ظالمین» می باشد

فقرات لعن در زیارت عاشورا

لعن های وارد شده در زیارت عاشورا دو نوع است که عبارت است از:
الف) لعن های عام (امّت ملعون):

در لعن های عام زیارت عاشورا دوازده طبقه لعن وجود دارد که عبارت است از:
1- فَلَعَنَ اللَّه أمَّةً أَسَّسَتْ أَسَاسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیْكُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ (خدا لعنت كند امّتى كه بناى ظلم و بیداد را بر شما اهل بیت بنیان نهادند)

2- وَ لَعَنَ اللَّه أُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقَامِكُمْ وَ أَزَالَتْكُمْ عَنْ مَرَاتِبِكُم الَّتِی رَتَّبَكُم اللَّه فِیهَا (و خدا لعنت كند قومى كه شما را از مقامتان جدا كردند و از مرتبه هایتان كه خداوند شما را در آن جاى داده بود، دور نمودند)

3- وَ لَعَنَ اللَّه أُمَّةً قَتَلَتْكُمْ (و خدا لعنت امّتی که شما را کشتند)

4- وَ لَعَنَ اللَّه الْمُمَهِّدِینَ لَهُمْ بِالتَّمْكِینِ مِنْ قِتَالِكُم (و خدا لعنت كند آنان را كه امکان جنگ با شما براى آنها مهیّا کردند)

5- فَلَعَنَ اللَّه آلَ زِیَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ (پس خدا لعنت کند آل زیاد و آل مروان)

6- وَ لَعَنَ اللَّه بَنِی أُمَیَّةَ قَاطِبَةً (و خدا لعنت کند تمام بنی امیه را یعنی صاحبان عنوان ظلم)

7- وَ لَعَنَ اللَّه أُمَّةً أَسْرَجَتْ وَ أَلْجَمَتْ وَ تَهَیَّأَتْ لِقِتَالِكَ (و خدا لعنت كند امّتى كه مركبها را زین كردند و به اسب ها برای آمادگیِ جنگ با شما افسار زدند)

8- اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تَابِعٍ لَه عَلَى ذَلِكَ (خدایا لعنت كن اوّلین ظالمی را كه به حق محمّد و آل محمّد ظلم كرد و آخرین كسى را كه در این راه از او پیروی نمود)
9- اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصَابَةَ الَّتِی حَارَبَتِ الْحُسَیْنَ وَ شَایَعَتْ وَ بَایَعَتْ أَعْدَاءَه عَلَى قَتْلِهِ وَ قَتْلِ أَنْصَارِهِ (خدایا لعنت كن گروهی را كه با حسین جنگیدند و گروهی را که همراهى نمودند و گروهی را که با دشمنان او برای کشتنش و کشتن یارانش پیمان بستند)

10- اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمِیعاً (خدایا همه ی آنها را لعنت کن(

11- اللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ آلَ نَبِیِّكَ بِاللَّعْنِ (خدایا اولین ظالمی را که به خاندان پیامبرت ظلم کرد، مخصوص لعن بگردان)

12- ثُمَّ الْعَنْ أَعْدَاءَ آلِ مُحمَّدٍ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الآخِرِین (سپس دشمنان آل محمد از اولین و آخرین را لعنت کن)

وقتی کسی ملقّب به عنوانی می شود، تمام عوارض آن عنوان را شامل می شود. و چون بعضی افراد به دلیل ادامه دادن راه ظلم به اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله، عنوان «ظالم» به خود گرفتند، آن لعن ها شامل حال آنها گردیده است؛ نه فقط شامل آنها بلکه در صورت رضایت به عملکرد آن ظالمان، شامل تمام افراد حقیقی (یعنی اشخاص) و حقوقی (یعنی حکومت ها و امت ها) تا روز قیامت می گردد

این لعنت های عظیم پی در پی برای این است که ظلم در نزد خداوند آن قدر قبیح است که اگر در امتی، گروهی بنیان ظلم نهادند و بر اساس آن ظلم، جامعه اسلامی را اداره کردند، آن ظلم نهادینه می شود و آن جامعه مانند لجن زار بدبوئی می گردد که تمام راه های هدایت و معنویت از آن رخت برمی بندد و هر چیزی در آن به هر نحوی رشد کند در بستر آلوده آن پلیدی سر بلند می کند و نسل های بعد در جهل مرکب، اسیر فضای فتنه غبار آلود بلکه تاریک آن جامعه ی ظلمانی شده، کاملاً راه هدایت و سعادت بر روی آنها بسته خواهد شد. آن چه امروزه در گروههای انحرافی امثال داعش و وهابیت بی عقل و دور از هر گونه انسانیت می بینیم، نتیجه ی آن نهادینه شدن اساس ظلم و جور بر اهل بیت رسول خدا صلی الله علیهم اجمعین است.

ب) لعن های خاص (سرکرده های ملعون):
لعن های خاص زیارت عاشورا، به دلیل مصداق بودن افراد خاص تحت عنوان «ظالم» یا «معاون و یاور ظالم» است. این لعن های خاص که به بعضی از سرکرده های ظلم تعلق گرفته است، عبارت است از:

1- وَ لَعَنَ اللَّه ابْنَ مَرْجَانَةَ (و خدا لعنت کند فرزند مرجانه همان «ابن زیاد» ملعون)
2- وَ لَعَنَ اللَّه عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ (و خدا لعنت کند عمر سعد)
3- وَ لَعَنَ اللَّه شَمِراً (و خدا لعنت کند شمر را)
4-اللَّهُمَّ الْعَنْ أَبَا سُفْیَانَ وَ مُعَاوِیَةَ وَ یَزِیدَ بْنِ مُعَاوِیَةَ أَبَدَ الآبِدِین (خدایا بر ابوسفیان و معاویه و یزید بن معاویه تا همیشه لعنت فرست)

انواع لعنت:

از روایت فهمیده می شود که لعنت بر چهار قسم است:

  1. لعنت حرام: لعنت مؤمن و کسی که مستحق لعنت نیست حرام می باشد. رسول خدا (ص) فرمودند: هرگاه لعنت از دهان لعنت گر خارج شود نگاه می کند, اگر راهی به سوی آن چیزی که متوجه آن شده است یافت به طرفش می رود وگرنه به طرف کسی که از دهانش خارج شده است برمی گردد.

   امام باقر(ع ) فرمودند: از لعنت کردن مؤمن بپرهیزید که به خودتان برمی گردد. حتی شخصی کسی را که پیامبر او را حد می زد لعنت کرد حضرت فرمودند لعنتش مکن او خدا و رسولش را دوست دارد (گرچه گنهکار است(

  1. لعنت مکروه: لعنت حیوانات است که انسان حیوانی را لعن کند.
  2. لعنت جایز: لعنت کافرین (احزاب،  آیه ۶۴), لعنت ظالمین و کسانی که به خداوند دروغ می بندند (هود, آیه ۱۸), لعنت مردان زن نما و زنان مردنما, بدعت آورندگان در دین , کسی که پدر و مادر خویش را لعن کند, رشوه دهنده و رشوه ستان و واسطه میان آن دو, کسی که بین مرد و زنی سعایت کند تامیان آنها جدایی افکند, کسی که میان مؤمنان سخن چینی کند, کسی که تقدیر خدا را دروغ بداند, رباخوار و ربادهنده و گواهان بر ربا, کسی که احترام مسجد را نگه ندارد, زن آوازه خوان و...., (ترجمه میزان الحکمه, ج ۱۱, ص۵۳۲۴)
  3. لعنت مستحب: لعنت به کسانی که خدا و رسولش را اذیت کنند (احزاب , آیه ۵۷ ( کسانی که به زنان پاک دامن و مؤمن تهمت زنا می زنند (نور, آیه ۲۳ - هود, آیه ۶۰ و ۹۹ - قصص , آیه ۴۲), کسانی که دشمن دین و اهل بیت پیامبر هستند که در این مسائله دو روایت در وسائل الشیعه , ج ۴, کتاب الصلاه, ابواب التعقیب ذکر گشته است.

 

افراد و گروه ملعون در زیارت عاشوراء به ترتیب متن زیارتنامه:

آل زیاد:

     زیاد نام خاندانی ناپاک است که در زیارت عاشورا مورد لعن قرار گرفتند .زیاد از طريق آميزش نامشروع به دنیا آمد و مادرش سمیه از زنان زناكار صاحب‌ پرچم. پسرش عبید الله بن زیاد که از كنيز زناكارى به نام مرجانه به دنيا آمده بود و به‌ ابن ‌مرجانه‌ مشهور بود از عاملان اصلی وقوع حادثه کربلا و شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش بود.

آل مروان:

     دودمان مروان بن حکم از تیره بنى امیه هستند که از سال ۶۴ تا ۱۳۲ هجری خلافت را به دست گرفته، بر مسلمانان حکومت نمودند. فساد و سخت گیری نسبت به مخالفان از ویژگی‌های بارز حکومت آنان بود. امام سجاد و امام باقر علیهما السلام توسط خلفای بنی‌مروان به شهادت رسیدند.

بنی امیه:

    بنی امیه یا امویان  عنوان طایفه‌ای از خاندان بزرگ قریش است که از سال 41 هجری قمری تا 132 هـ.ق، یعنی حدود 91 سال بر سراسر جهان اسلام حکومت کردند. نسب آنها به امیه بن عبد شمس بن عبدمناف برادرزاده هاشم بن عبدمناف می‌رسد. مرکز حکومت آنها شام  و پایه‌گذار حکومت آن‌ها  معاویة بن ابی‌سفیان  بود.

ابن مرجانه:

    ابن مرجانه همان عبیداللّه بن زیاد است که در زمان حادثه عاشورا والى کوفه بود و شهادت امام حسین علیه السلام و یاران او به دستور وى انجام گرفت. ابن زیاد را  ابن مرجانه  مى گویند؛ زیرا نام مادر او کنیزى زناکار و مجوسى به نام  مرجانه  بود. پس از عاشورا که اسراى اهل بیت علیهم السلام را در کوفه وارد دارالاماره کردند، حضرت زینب علیهاالسلام خطاب به ابن زیاد، او را  ابن مرجانه  خواند که این، اشاره به نسب ناپاک او بود و رسواگر حاکم مغرور کوفه.

   عبیداللّه از سرداران مشهور اموى بود که در سال ۵۴ هجرى از طرف معاویه به حکومت خراسان گمارده شد و در سال ۵۶ از آنجا عزل و به حکمرانى بصره منصوب گردید. پس از مرگ معاویه و روى کار آمدن یزید و با حرکت مسلم بن عقیل به سمت کوفه، با حفظ سمت، والى کوفه نیز شد و اوضاع را تحت کنترل در آورد و مسلم بن عقیل را به شهادت رساند و پس از آن، فرمان قتل سید الشهدا علیه السلام و یاران او و اسارت اهل بیت علیهم السلام را به عمر بن سعد ـ که فرمانده سپاه کوفه در کربلا بود ـ داد.( سفینة البحار، ج ۱، ص ۵۸۰؛ معارف و معاریف، ج ۴، ص ۱۵۳۰؛ دایرة المعارف بزرگ اسلامى، ج ۳، ص ۶۴۰ و فرهنگ عاشورا، ص ۳۰۵)
عبیداللّه، فرزند زیاد بن ابیه است؛ زیاد کسى بود که به خاطر ارتباط فراوان مردان با مادرش، کسى نتوانست نسب او را مشخص کند و نام پدر وى را ذکر کند. از این رو، او را زیاد پسر پدرش (زیاد بن ابیه) مى نامیدند. معاویه مى کوشید این حلقه مفقوده را مشخص کند و زیاد را از این ننگ دور سازد. بدین خاطر، او را زیاد بن ابى سفیان خطاب کرد!!. اما اقبال و استقبال از سوى عموم آشنایان با تاریخ خانوادگى زیاد، صورت نگرفت و باز هم او را زیاد بن ابیه مى نامیدند.

   ابن زیاد پس از مرگ یزید، ادعاى خلافت کرد و اهل بصره و کوفه را به بیعت فراخواند ولى کوفیان او و یارانش را از شهر بیرون کردند و در صدد انتقام گرفتن از خون شهداى کربلا برآمدند. وى که به شام گریخته بود، براى خاموش ساختن انقلاب توابین به جنگ آن ها شتافت. سرانجام او در یکى از درگیرى ها با سپاه مختار، در سال ۶۷ به هلاکت رسید.

   ابن مرجانه همان عبیداللّه است و تکرار دوباره آن با واو عطف تفسیرى معمول است. عبیداللّه بن زیاد فرد شناخته شده اى بود و ظلم و ستم بى حد او نسبت به شیعیان على بن ابى طالب او را مشهور ساخته بود ولى در این زیارت و در خطابه هاى اهل بیت و اسراى کربلا، ابن زیاد به مردم بیشتر معرفى شده و با معرفى مادر وى، اوج خباثت، ناپاکى و رذالت او به شنوندگان منتقل شده است. مرجانه مادر عبیداللّه بن زیاد از زنان بدکار مشهور و معروف بود، و معرفى ابن زیاد در این زیارت و در خطابه هاى دیگر به ابن مرجانه یادآورى خباثت اصل و طینت و ریشه اوست.

   عُبَیْدُ اللّهِ بْنُ زیادِ بْنِ اَبیه مشهور به اِبنِ زیاد (۳۳ - ۶۷ق)، فرمانده نظامی مشهور امویان و از عوامل اصلی شهادت امام حسین(ع( و همراهانش بود. عبیدالله والی بصره بود و یزید او را در سال ۶۰ق پس از آشفتگی اوضاع کوفه، با حفظ سمت به امارت این شهر گماشت و سرکوب قیام امام حسین(ع) را به او سپرد. او در سال ۶۵ق نیز قیام توابین را سرکوب کرد. عبید الله به سبب نقشی که در واقعه کربلا داشت، از شخصیت‌های منفور نزد شیعیان است. او پس از قیام مختار، در جنگ خازر به دست ابراهیم بن اشتر کشته شد.

عمربن سعد:

     عمر بن سعد بن ابی‌وقّاص معروف به عمر سعد و ابن سعد (کشته شده در ۶۵ یا ۶۶ یا ۶۷ق)، فرمانده سپاه عبیدالله بن زیاد در واقعه کربلا بوده است. گفته‌اند قرار بود راهی ری شود و حکومت آنجا را در دست گیرد ولی ابن زیاد، اعطای حکومت ری به او را مشروط به رویارویی با امام حسین(ع( کرد. عمر بن سعد با لشکر چهار هزار نفری به کربلا رفت. او نخستین تیر جنگ را به سوی حسین(ع) و یارانش رها کرد و پس از شهادت امام حسین(ع) و یارانش دستور داد بر بدن آنان اسب بتازند. ابن سعد به حکومت ری نرسید و در سال ۶۶ ق به دست مختار ثقفی کشته شد. او از شخصیت‌های منفور نزد شیعیان بوده و در زیارت عاشورا لعن شده است.

شمر:

    شِمْرِ بْن ذِی‌الْجَوْشَن (کشته شده در ۶۶ق)، از تابعین و از فرماندهان سپاه عمر بن سعد در واقعه کربلا که به سبب تأثیرگذاری‌اش در این واقعه، از چهره‌های منفور نزد شیعیان است. از جمله اقدامات او در واقعه کربلا زمینه‌سازی شهادت مسلم بن عقیل، برافروختن آتش جنگ در روز عاشورا، فرماندهی جناح چپ لشکر عمر بن سعد، به شهادت رساندن امام حسین(ع)، حمله به خیمه‌ها و تلاش برای شهید کردن امام سجاد(ع) است.

شمر پیش از آن، در جنگ صفین در سپاه امام علی(ع) بود؛ ولی بعدها در جمع دشمنان امام و خاندانش درآمد. در زیارت عاشورا از شمر با لعن و نفرین یاد شده است. او در مقابل مختار ثقفی شکست خورد و سر از تنش جدا گردید.

ابن آکله الأکباد:

  1. تعبیر« آکلة الاکباد » در فراز زیر از زیارت عاشورا آمده است :

اللّهم انّ هذا یوم تبرکت به بنو امیّة و ابن آکلة الاکباد اللّعین ابن اللّعین على لسانک و لسان نبیّک صلّى اللّه علیه و آله فى کلّ موطن و موقفٍ وقف فیه نبیّک صلّى اللّه .

  1. در مورد جمع آوردن لفظ اکباد که جمع کبد است دو علت می توان بیان کرد :

الف- هر چند در عمل هند جگر خوار تنها جگر مطهر حضرت حمزه ع را به دندان گرفت اما برای او تنها حضرت حمزه مطرح نبود و اگر زمینه شکافتن سینه همه کسانی که در جنگ بدر موجب کشته شده خویشان او شدند فراهم می شد جگر همه را به دندان می کشید . پس در واقع او خوردنده جگرهای همه پاکان بودن نه تنها حضرت حمزه ع .

ب- حضرت حمزه ع مظهر پاکی و شجاعت و حمایت از حق بود و به دندان کشیدن جگر او به منزله به دندان کشیدن جگر همه پاکان و مدافعان حریم حق و حقیقت است و در واقع هند آکله الاکباد است نه اکله الکبد .

لعین ابن اللعین:

   منظور یزید بن معاویه بن ابی سفیان است که هم یزید و هم معاویه و هم ابوسفیان از زبان پیامبر اکرم(ص) و قرآن کریم مورد لعن قرار گرفته‌اند و این همان زمانی اتفاق افتاد که پیامبر(ص) در خواب دید میمون‌ها از منبرش بالا می‌روند و آیه ۶۰ سوره اسراء نازل شد و بنی‌امیه را شجره ملعونه معرفی کرد.

ابوسفیان و آل ابوسفیان:

  • صَخر بن حَرب بن اُمَی‍ـَّة، معروف به  اَبوسُفیان، از چهره‌های مشهور عرب همزمان با ظهور اسلام.

وی در آغاز دعوت پیامبر(ص)، جزء دشمنان ایشان بود و در جنگ‌های بدر، احد و خندق، علیه مسلمانان حضوری فعال داشت. ابوسفیان در سال ۸ هجری اسلام آورد و از سوی پیامبر(ص) به عنوان والی نجران انتخاب شد. او با خلفای اول و دوم با مماشات رفتار می‌کرد و از خلافت عثمان حمایت نمود. پسر او معاویه نقش سیاسی مهمی در سده اول قمری ایفا کرد و سلسله خلافت اموی را بنیاد نهاد.

  • ابوسفيان بن حرب، بزرگ طايفه بنى اميه بود. خودش و دودمانش با بنى هاشم و دودمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و با دين اسلام دشمنى داشتند.

  ابوسفيان در لشكركشي ها بر ضد اسلام شركت داشت. پسرش معاويه با امام على و امام حسن علیهاالسلام جنگيد، نوه‌ اش يزيد، حسين بن على(ع) را در كربلا به شهادت رساند. نسل ابوسفيان ضد توحيد بودند. از اين‌ رو پيامبر اسلام (ص) فرمودند: الخلافة محرمة على آل ابى سفيان‌؛ خلافت بر آل ابی سفیان حرام است.

در زيارت عاشورا هم‌ خود ابوسفيان و هم دودمان او لعن شده‌ اند: اللهم العن ابا سفيان،اللهم العن... و آل ابى‌سفيان

معاویه:

    معاویة بن ابی‌سفیان (مرگ: ۶۰ق)، نخستین حاکم اموی است که پس از صلح امام حسن(ع) تا سال ۶۰ قمری، حدود بیست سال، در دمشق خلافت کرد. او در فتح مکه اسلام آورد و از طُلَقاء (آزادشدگان) بود. او در زمان ابوبکر در فتح سرزمین شام حاضر بود و در زمان عمر بن خطاب استاندار اردن و سپس استاندار تمام سرزمین شام شد. در شورش علیه عثمان بن عفان، علی‌رغم درخواست عثمان، به یاری او نشتافت. در زمان خلافت امام علی(ع) به اسم خونخواهی عثمان، جنگ صفین را به راه‌انداخت. پس از شهادت امام علی(ع)، در معاهده صلح با امام حسن، خلافت مسلمین را به دست گرفت و دمشق را پایتخت حکومت خود کرد. در زمان او، فتوحات بیشتر در سرزمین‌های غربی و شمال آفریقا بود و در سرزمین‌های شرقی به تثبیت فتوحات پیشین تاکید داشت. معاویه خلافت را به سلطنت تغییر داد و برای بیعت گرفتن برای پسرش یزید، تلاش‌های فراوان کرد. برای اداره کشور، دیوان‌های جدیدی را بنا نهاد. او با شورش‌های خوارج و شیعیان مواجه بود و آن‌ها را سرکوب کرد.

یزید بن معاویه:

    یَزید بن معاویة بن ابی‌سفیان )۲۶-۶۴ق(، دومین حاکم اموی است که به دستور وی، امام حسین(ع) و یارانش در کربلا به شهادت رسیدند. یزید پس از پدرش معاویه، سه سال و هشت ماه حکومت کرد و در این مدت، دست به سه جنایت مهم زد: در سال ۶۱ قمری، واقعه کربلا را رقم زد، سال ۶۳ قمری به مدینه حمله کرد که به کشته شدن هزاران نفر از صحابه و حافظان قرآن انجامید و به واقعه حره معروف شد و در سال ۶۴ قمری نیز برای سرکوب مخالفانش، به مکه حمله کرد و کعبه را با منجنیق هدف آتش قرار داد.

بر اساس منابع تاریخی، یزید به صورت آشکارا شراب می‌نوشید و طبعی شاعرانه داشت. او نخستین کسی بود که بر خلاف سنت خلفای پیشین، با انتصاب پدرش و به صورت موروثی به خلافت رسید. همچنین برگزیدن او بر خلاف صلح‌نامه امام حسن با معاویه بود. یزید از چهره‌های منفور نزد شیعیان است. شیعیان و گروهی از اهل‌سنت، با استناد به کارهایی که یزید در دوران خلافتش انجام داد، او را سزاوار لعن می‌دانند و در برخی از روایات، به لعن او تصریح شده است.

علت لعن یزید و اصحابش، به خاطر ظلم او به رسول الله(ص) و خاندان او و خصوصا قتل حضرت امام حسین(ع) می باشد.

منظور از ظالم اول ، ثاني و ثالث و رابع درفرازهاي آخر زيارت عاشورا چيست؟

چند قول:

  • همان طور که مشهود است، در این فرازها، ما به عنوان یک زائر، یعنی یک دوستدار و تابع ایشان اذعان می‌کنیم که یا «ابا عبدالله» تو به خاطر جهل، ظاهربینی، سطحی‌نگری و بی‌بصیرتی مردمان و امت زمان خود به مسلخ کشانده شدی، اما ما مانند آنها نیستیم.

    ما می‌دانیم که مصائب عاشورا یک حادثه نبوده بلکه یک جریان بود و ابتدای آن نیز از مرگ معاویه ملعون آغاز نگردید. بلکه سر سلسله‌ این مصیبت‌ها، «اول ظالم» است، که سابقه‌ آن می‌تواند به ماجرای سقیفه به صورت علنی و یا به قبل از آن و نفوذ کفار و یهودی مسلک‌های منافق به جامعه‌ی اسلامی به صورت غیر علنی برگردد.

    قابل توجه است که در این زیارت، یزیدی که ما آن را ریشه‌ این ظلم و جنایت می‌دانیم، در مرتبه‌ پنجم آورده شده است. بدون آن که نام مشخصی به عنوان مصداق از چهار مرحله‌ قبل بیاید. چرا که می‌خواهد توجه مسلمان را به این جلب نماید که کربلا،  نتیجه‌ فتنه و توطئه و بی‌بصیرتی مردمی بود که چهار مرحله پشت سر گذاشت و پنجمی آنها یزید بود و نه اولی آنها. لذا می‌بینیم که قبل از یزید، نه تنها چهار مرحله، بلکه امتی لعن شده‌اند. امتی که با فتنه‌گران بودند – امتی که سکوت کردند – امتی که راضی بودند – امتی که به صورت مستقیم و غیر مستقیم، اسباب و زمینه‌های این فجایع را مساعد نمودند.

   در خصوص مراحل نیز، اگر لازم بود اسم بیان می‌گردید، چنان چه اسم‌های عمر سعد، شمر و آل ابی سفیان که همان معاویه و یزید باشند بیان شده است. اما می‌خواهد توجه مسلمان را از «شخص» و «مصداق» فردی، به جریان سوق دهد. لذا اگر بخواهیم به صورت واضح بیان نماییم که لابد آن چهار نفر اول، ابوبکر، عمر، عثمان و معاویه هستند، باز به نوعی سطحی‌نگری کرده‌ایم. چرا که باید بدانیم، کدام جریان‌ها و عوامل زمینه‌ها را برای کنار زدن «ولایت» در دوران‌های متفاوت فراهم آورده است؟

 

   - منظور اولين و دومين و سومين و چهارمين افرادي هستند كه ظلم را بر محمد و آل او صلوات الله عليهم اجمعين روا داشتند يعني مؤسسان اساس ظلم، همچنان كه در قرآن مجيد سوره احزاب آيه پنجاه و هفت خدا لعن فرموده افرادي كه خدا، حضرت رسول و اهل بيت رسولش را اذيت نمودند.

  • از آنجا كه متن زيارت عاشورا از معصوم(ع) نقل شده، اگر ايشان مي خواستند اين افراد را به نام بشناسيم و به نام لعنت كنيم نام آنان را مي بردند. همانطور كه نام بعضي از ظالمين مانند عمر سعد، ابن زياد، يزيد، معاويه و... را در همين زيارت همراه با لعن آورده اند. در آخر زيارت ما هم مثل معصوم(ع) مي گوييم: خدايا اولين ظالمي كه به حق محمد و آل او ظلم كرد را لعن كن. يا خدايا اولين و دومين و سومين و چهارمين ظالم بر خاندان پيامبر را لعن كن.
  • بعضي شارحان زيارت عاشوراء مصاديقي براي اولين ظالمان يا اولي و دومي و سومي و چهارمي بيان كرده اند، امّا در روايات و زيارات ديگر چنين چيزهايي بيان نشده است. از اين رو ما به ظاهر سخن معصومين(ع) اكتفا مي كنيم.
  • در مورد لعنت شدگان اول تا پنجم تفاسیر گوناگون وجود دارد که به جز سه نفر اول (ابوبکر و عمر و عثمان) و معاویه اشخاص دیگری مانند: ۱- قابیل (قاتل هابیل ) ۲- قدار بن سالف (پی کننده ناقه صالح ) ۳- ابن ملجم را نام برده اند.

 

 

وبلاگ شخصی دکتر نقی سنائی - علمی فرهنگی ...
ما را در سایت وبلاگ شخصی دکتر نقی سنائی - علمی فرهنگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4drsanaei4 بازدید : 194 تاريخ : يکشنبه 30 آذر 1399 ساعت: 11:16